هفته گذشته گزارشی قابل توجه مبنی بر اینکه چین و ایران در شرف آغاز همکاری تجاری و نظامی بیست و پنج ساله هستند، منتشر شد. به نظر می‌رسد امضای چنین توافقی بین دو کشور عواقب ژئوپلیتیکی قابل توجهی برای غرب آسیا داشته باشد. با این حال، نگاه دقیق‌تر به مذاکرات تهران و پکن، ما را با سؤالات بسیاری رو به رو می‌سازد. اکنون عاقلانه آن است که با دیده شک و تردید و وسواس جزئیات این توافق را بررسی کنیم. جاناتان فولتون در اندیشکده آمریکایی «شورای آتلانتیک» نوشت: هفته گذشته گزارشی قابل توجه مبنی بر اینکه چین و ایران در شرف آغاز همکاری تجاری و نظامی بیست و پنج ساله هستند، منتشر شد. به نظر می‌رسد امضای چنین توافقی بین دو کشور عواقب ژئوپلیتیکی قابل توجهی برای غرب آسیا داشته باشد. با این حال، نگاه دقیق‌تر به مذاکرات تهران و پکن، ما را با سؤالات بسیاری رو به رو می‌سازد. اکنون عاقلانه آن است که با دیده شک و تردید و وسواس جزئیات این توافق را بررسی کنیم. در ادامه این مطلب آمده است: چندین نکته در مورد این مذاکرات و توافق بین تهران و پکن وجود دارد که باید آن‌ها را در نظر گرفت. اول، اینکه این توافق به هیچ عنوان چیز جدیدی نیست و دو کشور از زمان سفر شی جی پینگ به تهران قرار بود تا به انجام همکاری‌هایی استراتژیک مبادرت ورزند. دوم این توافقنامه به هیچ روی پاسخی به کمپین فشار حداکثری دولت ترامپ یا به معنای تخریب روابط پکن و واشنگتن نیست. نکته مهم دیگر این است که در حالی که براساس اسناد افشا شده همکاری‌های نظامی و امنیتی در این توافق گنجانده شده، اما هیچ نکته تهدیدآمیزی به ویژه برای آمریکا یا متحدین آن در خلیج فارس وجود ندارد. همین حالا نیز دو کشور در حوزه آموزش نظامی و اطلاعاتی با یکدیگر همکاری دارند. عمده تمرکز تهران و پکن بر مبارزه با تروریسم، قاچاق و جرایم فرامرزی است که عملا کشور خاصی را تهدید نمی‌کند و خودش جزو نگرانی‌های مشترک بین‌المللی است. این همکاری دو جانبه اگرچه مبهم است، اما حداقل در کوتاه مدت ثبات خلیج‌فارس را تهدید نخواهد کرد.طی یک سال گذشته ایران گاه و بی‌گاه اظهار نظر‌هایی در مورد همکاری‌های دو جانبه داشته، در حالی که دولت چین در مورد روند کار سکوت پیشه کرده است. اخیرا رسانه‌هایی مثل شانگ‌های آبزرور یا شینهوا روایتی را با عنوان برنامه همکاری بیست و پنج ساله با ایران منتشر کردند. در مورد این توافق عاقلانه این است که پیش از هرچیز منتظر یک بیانیه رسمی از پکن باشیم. مهمترین نکته، اما این جاست که ایران تنها کشوری نیست که با چین همکاری می‌کند. در حال حاضر هم عربستان سعودی و هم امارات متحده عربی توافق نامه‌های همکاری استراتژیک جامعی با چین دارند و مذاکرات شان با پکن از طریق کمیته‌هایی با حضور مقامات ارشد طرفین در حال انجام است. مشارکت چین و عربستان سعودی توسط یک کمیته مشترک در سطح عالی با ریاست معاون نخست وزیر هان ژنگ و ولیعهد محمد بن سلمان دنبال می‌شود. در سوی دیگر نماینده هیئت اماراتی نیز به عنوان نخستین فرستاده ویژه به چین، خلدون آل مبارک، است. همتای وی یانگ جیچی نیز یکی از مقامات عالی رتبه حزب کمونیست (CCP) است که ریاست هیئت چینی‌ها بر عهده او است. وی یکی از اعضای بیست و پنج نفره حزب کمونیست و همچنین وزیر امور خارجه سابق بود. اینکه این مردان با چنین مقامی برای گسترش روابط دو جانبه انتخاب شده‌اند، نشانی واضح و روشن از اهمیت موضوع برای پکن دارد، چین به هیچ عنوان قصد ندارد روابط خود با ریاض و ابوظبی را فدای همکاری با ایران کند. در عوض، چین تلاش خواهد کرد تا رویکرد متعادل خود در قبال خلیج فارس را ادامه دهد. در حالی که همه جا صحبت از توافق چین و ایران بود، نهمین نشست وزیران امور خارجه چین و کشور‌های عرب (CASCF) در ۶ ژوئیه در اردن برگزار شد. این اجلاس هر دو سال یک بار برگزار و وزرای خارجه همه کشور‌های عضو اتحادیه عرب با همتای چینی خود دیدار می‌کنند تا در جریان آن برنامه همکاری دو سال آینده را بین دو طرف ترسیم کنند.اگرچه نهمین نشست وزیران در اردن اعلامیه پایانی مهمی نداشت، اما آن‌ها سه سند سیاسی را در حوزه‌های مختلف از جمله همکاری برای مبارزه با کووید-۱۹ به امضا رساندند. کشور‌های عربی نیز همزمان بر تعمیق روابط و رفع نگرانی‌های اساسی مشترک تاکید کردند. طبق گفته یک دیپلمات حاضر در نشست در بیانیه پایانی اجلاس به همکاری‌های چین و ایران اشاره نشد، اما در جریان جلسات مورد بحث قرار گرفت.این کنفرانس در ۱۱ ژوئیه به ابتکار مشترک آکادمی علوم اجتماعی چین و دانشگاه شارجه امارات متحده عربی با تمرکز بر همکاری‌های چین و خاورمیانه و بحران کرونا ویروس برگزار شد. بدیهی است که ایران به عنوان یکی از کشور‌های عضو منطقه نماینده‌ای نداشت، در حالی که چندین شرکت کننده برجسته عرب از جمله شاهزاده سعودی ترکی بن فیصل و نخست وزیر پیشین مصر، عصام شریف در نشست حضور داشتند. اهمیت این مسئله فقط برای تأکید این نکته است که چین در غرب آسیا چندین گزینه دارد. این کشور منافع عمیقی در سراسر منطقه و روابط مطلوبی با بسیاری از کشور‌های آن دارد، کشور‌هایی که لزوما هم روابط خوبی با ایران ندارند. بسیار بعید است که پکن بخاطر تعامل هرچه بیشتر با ایران، مایل باشد چندین دهه تعامل دیپلماتیک و حجم قابل توجهی از تجارت و سرمایه گذاری با این کشور‌ها را لغو کند. شایعات مبنی بر اینکه چین ۴۰۰ میلیارد دلار در ایران سرمایه گذاری خواهد کرد، پس از انتشار مقاله‌ای در سال گذشته قوت گرفت. گمانه زنی‌ها این است که چین قرار است ۲۸۰ میلیارد دلار در بخش‌های نفت، گاز و پتروشیمی ایران و ۱۲۰ میلیارد دلار دیگر برای ارتقاء زیرساخت‌های حمل و نقل و تولید سرمایه گذاری کند.با این وجود، اما ژاکوپو اسکیتا، کارشناس روابط چین و ایران، بسیار غیرممکن می‌داند که پکن ۴۰۰ میلیارد دلار در ایران سرمایه‌گذاری کند آن هم در شرایطی که کل سرمایه‌گذاری برای کمربند و ابتکار جاده ابریشم جدید بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ میلیارد دلار است. سرمایه گذاری‌های چین در ایران از زمان اوج خود در سال ۲۰۱۶ رو به کاهش است، چرا که شرکت‌های دولتی چین از انجام معاملات بزرگ خودداری می‌کنند. در مجموع بنا بر برآورد‌ها ارزش پیمانکاری و سرمایه گذاری چینی‌ها در ایران از سال ۲۰۰۵ تا امروز تقریباً زیر ۲۷ میلیارد دلار بوده حالا چگونه ممکن است این رقم به یک باره ۱۵ برابر افزایش یابد؟!در سال ۲۰۱۶ حجم مبادلات ایران و چین کمتر از ۲۵ میلیارد دلار بود و در این سال طی سفر شی جی پینگ به تهران، هنگامی که صحبت از امضای چنین توافقی شد، پیش‌بینی گردید که سطح تجارت دو کشور تا سال ۲۰۲۶ به ۶۰۰ میلیارد دلار برسد. حالا، اما سطح روابط دو کشور به کمترین میزان خود یعنی ۱۹ میلیارد دلار رسیده است.علاوه بر این، باید به وجود زیرساخت‌های مالی برای تسهیل این حجم از رشد مبادلات نیز توجه شود. بانک کونلون چین از سال ۲۰۰۶ تاکنون در ایران فعالیت کرده و با یک مؤسسه برای تسهیل تجارت و سرمایه گذاری همکاری می‌کند. اکنون این بانک نسبت به تحریم‌های آمریکا حساس شده و در اوایل سال جاری به مشتریان ایرانی خود اعلام کرد که پس از ۹ آوریل، آن‌ها دیگر امکان هیچگونه فعالیتی در صنایع ساخت و ساز، معدن، تولید و نساجی در این بانک ندارند. بانک چینی کونلون صریحا به ایرانی‌ها هشدار داده که قصد دارد خدمات خود برای آن‌ها را محدود کند.به طور کلی، شکی نیست که دو کشور نسبت به همکاری با هم جدی هستند و این همکاری استراتژیک جامع در دستور کار هر دو شان قرار دارد. با این حال، قرار نیست چین تهران را به قیمت ناراحت کردن سایر شرکای خود در خلیج فارس کنار خودش نگه دارد. درعوض، انتظار می‌رود که همچنان اتخاذ یک رویکرد میانه ادامه یابد چرا که پکن همواره منافع خودش را در اولویت قرار می‌دهد.

برچسب ها :ناموجود