آنانکه عزیز دفن شده ای در قبرستانی دور داشتند هفته قبل از آن که جمعه غریبان می گفتند بر سر مزار یار می رفتند. چند روز مانده به عید که معمولا پنج شنبه یا جمعه آخر سال بود، زن و مرد و کوچک و بزرگ آبادی مهیای رفتن به سر مزار می شدند، هنوز وسیله ایاب و ذهاب و ماشین به آبادی نیامده بود، تنها دلشوره ی مردمان آنسوی آبادی سیل و طغیان رودخانه بود که از دیدار یاران محروم نشوند.

نانی که آنرا فتیره می گفتند با آشی که شیر برنج نام داشت و خرما غذای یکسان کل مردمان آبادی بود. زنان دیگ بر سر پشت سر مردان دسته دسته راه می افتادند. برخلاف امروز که قبرها سنگی و سیمانی شده اند قبرهای ساده و یک تکه سنگ برای مردان و دوسنگ بالا و پایین برای زنان با گیاهان روییده و گل های تازه رویش کرده بهاری روایتگر بوی خاک بوی سبزه می شد. با تکه های کوچک سنگریزه بر قبرها می زدند و آمدن خود را اعلان می کردند و فاتحه ای قرائت می کردند و دعایی پی نور باریدن به قبرشان.

گاهی هم پیری در آبادی به یادشان چپق یا سیگار می کشید که البته زیاد هم جالب نبود.

بساط سفره های ساده اگر ماه رمضان نبود در وادی خاموشان پهن می شد و در این ضیافت به یاد همه اموات فاتحه ای خوانده می شد. گاهی معاوضه غذا هم می شد تا برای اموات خانه همسایه طلب مغفرت شود. بعد از بازگشت والدین تا دم غروب چای و خرما و سیب می خوردند و با نام بردن از گذشتگان فاتحه ای قرائت می کردند.

آن روزها گویی همه خاطرات رفتگان در خانه باز تکرار می شد و قصه قصه ی دلتنگی ها بود. کم کم این رسم و رسوم ها دچار تغییرات فرهنگی شد و متاسفانه گاهی چشم و همچشمی ها و نمایش ماشین و خود به رخ کشیدن ها آن مودت های دیرینه را گرفت.

مراسمی که ناپایداری این جهان گذران را به زیبایی روایت می کرد و احترام به رفتگان را در وجود کودکان نهادینه می کرد و نوعی بزرگ نوازی بود جای خود را به عناصر فرهنگی دیگری داد.

اکنون وقت آنست که دگر باره از این رسم و سوم آیین مودت و ناپایداری این جهان گذران آموزیم. رفتگان را چون حلقه ی وصلی بدانیم که سالی یکبار دور هم جمع مان می کنند از خویش و همسایه حالی بپرسیم. برای ساعاتی هم شده تلفن ها را کنار بگذاریم دمی با همدیگر در این دنیایی که براحتی از کنار همدیگر عبور می کنیم به گفتگو بپردازیم. از خاطراتمان بگوییم یادی کنیم از سخن پیر آبادی مان که ای همسفران زندگی زاد است و مرگ؛ کینه و کدورت را به باد بهاری بسپاریم. هم یاد گذشتگان باشیم و هم یاد اکنونی.

چه خوب است دگر باره در میرکان های نیاکان جمع شویم برگردیم به صفا و سادگی هایمان.

یاد اموات تان در این روزهای دلتنگی پایان سال گرامی باد.

✍️ محمد رستمی

برچسب ها :ناموجود