روزگار نامراد کینه ها بسیار داشت از علی (ع)؛ چه در میدان های نبرد که بی باکانه دلیرمردان جنگاور عرب را یکی پس از دیگری با اعجاز ذوالفقارش بر خاک می افکند و هیچ مبارزی تاب هماوردی با او را نداشت.
چه زمانی که در میان تمام بزرگان و ثروتمندان و سرآمدان عرب، در عین ناداری تنها او بود که تاج افتخار دامادی پیامبر(ص) را بر سر نهاد و همسفر و همسر سیده و سرور زنان عالم شد.
یا هنگامی که پیامبر ماموریت های مهم و سری را به حضرتش واگذار می کرد و مشاور و امنیش بود و هیچ نامحرمی را به خلوتشان راه نبود. اما شاید اوج کینه روزگار از علی (ع) وقتی بود که سیدالانبیا (ص) در واقعه غدیر خم بر جهاز شتران ایستاد و سید الاوصیا(ع) را جانشین و نایب بعد خودش معرفی کرد و خشم بسیاری از سران عرب را برانگیخت و سینه بسیاری از آنها مالامال از کینه علی و خاندان علی (ع) شد.
بدون شک این کینه و قهر چرکین بعد از ۲۵ سال خانه نشینی اجباری علی (ع) و به خلافت رسیدنش دَم باز کرد و تاب تحمل خلافت برپایه عدالت علی را نیافت و سحرگاه ۱۹ رمضان خود را در قامت ابن ملجم و شمشیر زهرآگینش نشان داد و بر فرق سر مظهر عدالت فرود آمد.
علی (ع) همان عدالتی است که فقیر و غنی، آقا و بنده، خویش و بیگانه در برابرش یکسان بودند و در دوران کوتاه زمامداریش دست رانت خواران و صاحب نفوذانی که از بیت المال فربه شده بودند را از خزانه کوتاه ساخت.
تاریخ بی رحم ثابت کرده که عدالت در هیچ جای این کره خاکی جایی برای حیات ندارد و باید عدالت خواهان یکی پس از دیگری کشته شمشیر کین شوند. و علی (ع) که نماد و سمبل عدالت است هم از این قاعده تلخ مستثنا نیست و نبودش برای زیاده خواهان ستم پیشه بیشتر از بودش منفعت دارد و بنابراین چه بهتر که او نیز از صفحه روزگار محو شود.
آنها که در میدان نبرد تاب و جرات و قدرت مبارزه با علی (ع) را نداشتند ناجوانمردانه و در محراب مسجد او را ترور کردند تا شاید با مرگش، دیگر نام و نشانی از علی (ع) و عدالت باقی نماند.
اما غافل از آنکه نور خدا هرگز خاموش نمی شود و طنین رسای «فزت به رب الکعبه» در دل تاریخ هرگز نگداشت خون بیگناه ریخته عدالت پایمال شود و نام و آوازه و سیره علی (ع) نسل به نسل و عهد به عهد و دوران به دوران زنده و جاوید ماند.
علی (ع) از پس قرن های متمادی پس از شهادتش هنوز زنده است و عدلش معیار و سنجشی برای همه حکومت ها و حاکمان شده و مردم این دوره، سخت تشنه احیای عدالتش.
هنوز هم در بانگ خوش آهنگ اذان عاشقانه های دلدادگان کویش با مولایشان در شهادتین اشهد ان مولانا امیرالمومنین علی حجت الله موذن زاده اردبیلی تجلی پیدا می کند.
هرچند از شهادت مظلومانه حضرت عدالت قرن ها می گذرد اما مردم مظلوم عهد ما چشم انتظارند تا آخرین فرزندش پرده غیبت را کنار زند و ذوالفقار در دست به جنگ نااهلان رود و عدالت پدری را دوباره بر جهان بگستراند.
اللهم عجل لولیک الفرج.
✍️سیده زهرا موسوی
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0