مولانا در دفتر پنجم مثنوی میل های انسان را گاهی به سگ های خفته تشبیه می کند که پی مردار برمی خیزند و در دفتر های دیگر گاهی به ماری یخ زده که چون آفتاب بر آن بتابید حتی مارگیر را می بلعد گاهی به آب زلال رودی شباهت می کند که کافیست با چوب که همان نفس خفته است آن را برهم بزنیم آنگاه چه لجنزارها عیان و آشکار گردد.

پیدا شدن شرایط و زمینه ها میل آدمی را مستعد برخی بلایای قدرت و شهوت و ثروت می کند که باید برای آن خویشتن بانی پیشه کند گاهی تقوای پرهیز و گاهی تقوای ستیز تا این امیال به کنترل آدمی درآیند. صد البته که مهار نفس نه کاری بود سهل و آسان !!!

با عوض شدن دولت ها و تغییر و تحولات مدیریتی بسیاری از افراد که سودای صندلی و صدارت بر سر دارند با شرایط و زمینه های مساعدتر و مستعدتر روبرو می شوند برخی استعدادهای مثبت خویش را بروز می دهند و گاهی افراد دیگر در وادی این آب شور سیری ناپذیر. به عبارتی دیگر موسم، موسم امتحان است که بین سویه های تاریکی وجود که آز و خودخواهی و خودبینی نمود آنست و سویه های روشن که عشق و دیگر خواهی و عدل و انصاف و… سویه های روشن آنست آدمی به کدام سمت و سو گرایش می یابد.

یک زمانی در این کشور جنگ بود و آوردگاه امتحان و آزمون. خوبان روزگار که افلاک نشین شدند باز کردن معبر و میدان مین برمی گزیدند. عده ای بود در هنگامه گازهای شیمیایی ماسک خود را به مرد متاهل و زن و بچه داری می دانند تا او بماند و خویشتن برود.

صحبت از برادر برادر بود و کسی برای فرمانده شدن تلاش و تقلا نمی کرد.

امروز با شرایط خوبی روبرو نیستیم شوربختانه قبح تمنا و تقلای پست ها شکسته است و عده ای مترصد آنند که کی نفوذ بیشتری دارد تا گرد او جمع آیند و التماس سفارشی. عده ای بازار مدح پی یکی دو روزه دنیا و حتی عکس پروفایل هایشان را مزین یه عکس بالا دست که امضای پست دست اوست. یادمان باشد همه چیز پست نیست. برای بروز استعداد راه های دیگر فراوان است و اگر سودای خدمت به سر است راه خدمت گمنامانه که خوشی های فراوان دارد و می شود از شهرت که سوگواری آرامش است اجتناب کرد.

مواظب میل ها باشیم گاهی شاید خیر در نرسیدن ها باشد.

✍️ محمد رستمی

برچسب ها :ناموجود